مقالات من


تاریخ مطبوعات جهان و ایران
نقش رسانه ها در ارتباطات جمعی
استاد:دکتر علی اکبر رضایی
ارائه و جمع آوری:سحر اخوان کاظم زاده
نیم سال اول 89-90

v  پیشینه تاریخی مطبوعات


1-   نیاکان روزنامه ها و نشریات

نیاز به اطلاعات یکی از ضروریات اساسی زندگی اجتماعی است: بنابراین از نظر روزنامه نگاری، در میان تمدن هایی که چاپ را نمی شناخته اند، می توان وسائلی را یافت که پاسخگوی چنین نیازی باشند. کنجکاوی عمومی همواره ذوق رقم زنندگان تاریخ از سرایندگان اشعار یونانی تا ترانه سرایان قرون وسطی و شاعران و موسیقی دانان افریقایی- را بر انگیخته است، کسانی که وظیفه ی برقراری ارتباط و نیز اغلب رسانیدن اخبار را به عهده داشتند.نگرانی ضبط رویداد های بزرگ یا توصیف دنیاهای نا شناخته- از هومر گرفته تا وقایع نویسان پایان قرون وسطی و از هرودوت گرفته تا مارکوپولو- موجب خلق آثاری شده است که با تغییراتی جبری به گزارش های امروزی ما پیوند می خورد. کشورهعای بزرگ و کوچک باستان یا قرون وسطی برای رفع نیازهای اداری خویش شبکه های جکع آوری و پخش اطلاعات را ایجاد کرده بودند ، و پیام رسانان می توانستند بطور شفاهی یا کتبی اخبار را بلافاصله از راه های مختلف ( مانند جارچی همراه با اعلامیه ی کتبی دیواری) در معرض آگاهی جکعیتی کم و بیش وسیع قرار دهند. در تمام تمدن هایی که نوشتن را می شناخته اند، در حاشیه شبکه های رسمی ، مکاتبات خصوصی برای موسسات مجهز و معتبر ، ارباب تجارت و اعضای طبقات رهبری، نوعی منبع ادواری خبری محسوب می شدند که از چهارچوب تنگ روابط شخصی یا شغلی فراتر نمی رفت.




2-   ریشه های بلاواسطه روزنامه ها

§        نیازهای جدید خبری
از آغاز قرن پانزدهم نتایج یک رشته از عوامل سیاسی، اقتصادی و فکری ، رنسانس( تجدید حیات) و سپس رفرم( اصلاح اجتماعی) بر کنجکاوی کسب اخبار افزودند.

§        تولد صنعت چاپ
با آغاز صنعت چاپ سربی در سال 1438، در شهر استراسبورگ که در نیمه ی دوم قرن پانزدهم به طور نسبتا سریعی گسترش یافت- باز تولید سریع نوشته های خبری و .. میسر شد.
§        اخبار دستنویس
به اندازه ی طول تاریخ بشری انسان متمدن ( در تمدن های بزرگ بشری)  و حداقل از آغاز قرن چهاردهم( در اروپا)، اخبار به شکل کالایی حقیقی در آمده بود و خبرنگاران برای شاهزادگان یابازرگانان، سرویس های منظم مکاتباتی دستنویس تریتیب می دادند.
§        روزنامه های تک ورقی
از پایان قرن پانزدهم، چاپ کنندگان ، نشریاتی را به شکل دفترچه های کوچک هشت یا شانزده صفحه ای منتشر می کردند . این اوراق خبر از حوادث مهمی مانند جنگ ، عزاداری ، تشییع جنازه ی پادشاهان و شاهزادگان خبر می دادند.
از آغاز قرن شانزدهم، جنبش اصلاح طلبی و بعد ضد اصلاح طلبی، انتشار عظیم و در خور توجه روزنامه های تک ورقی را موجب شد که به مجادلات مذهبی و بعد سیاسی توجه داشتند.

§        اولین نشریات ادواری
اولین نشریات ادواری "آلماناکس" نام داشتندکه از سالنامه های چاپ شده در شهر ماینس آلمان در سال 1448 منتشر شده بودند.اولین آلماناکس مشهور فرانسوی در سال 1486 به چاپ رسید.

§        بقای طولانی این اشکال ابتدایی روزنامه نگاری
تولد نشریات ادواری چاپی، موجب از میان رفتن اخبار غیرادواری نشد.بلکه بر عکس اخبار دستنویس در آغاز قرن هفدهم و هیجدهم اهمیت در خور توجهی داشتند. روز نامه های تک ورقی، تصاویر، آلماناکس، بروشورهای مذهبی و نشریات فراوان حداقل تا اواسط قرن نوزدهم " ادبیات کوچه بازاری" و عامیانه را ترویج می کردند.


3-   اولین روزنامه ها و نشریات

بنابراین شرایط انتشار نشریه ای ادواری فراهم بود و کوشش های بیشماری به این منظور صورت می گرفت. در فوریه سال 1597 ساموئل دیلبام نشریه ای ماهانه به شکل گاهشمار منتشر می کرد.در سال های 1605 ، 1607 تا 1661 نشریات ادواری مختلفی در سر تا سر اروپا من جمله آلمان ، فرانسه، انگلیس، هلند ، ایتالیا، بلژیک و... انتشار یافت.


v  پیشرفت و تنوع مطبوعات در قرون هفدهم و هجدهم

در این دوران پیشرفت مطبوعات در اثر کنترل شدید و سخت سیاسی به نحو بارزی کند شد. در مرحله نخست این کنترل بر محتوای مطبوعات صورت گرفت، در آن زمان یعنی در آغاز قرن هفدهم نشریه های کوچک همراه با اخبار خشک و بی روح منتشر می شدند. از اواسط قرن هفدهم، روزنامه ها مقاله های تفسیری و خبری در تمام زمینه های زندگی اجتماعی و  فرهنگی منتشر کردند.سپس و علیرغم این نظم انحصاری نشریات ابتدا همراه با تخصصی شدنشان و نیز در اثر رقابت، افزایش یافتند و سرانجام با وجود سانسور به قدرتی سیاسی بدل شدند و در  رابطه با دولت های گوناگون ار کیفیتی متفاوت برخوردار بودند.
علیرغم غنی تر شدن محتوی و رشد کمی قابل ملاحظه، مطبوعات در اواخر قرن هجدهم حتی در پیشرفته ترین کشورها مانند انگلستان یا فرانسه موفقیت چشمگیری که شایسته ی موقعیا جدیدی که در خور آن بودند بدست نیاوردند.ناشران مجله ها در اواخر قرن هیجدهم شخصیتی حقیر شمرده می شد و روزنامه نگاری در نظر نخبگان اجتماعی و فکری ، از آن جهت که به "خرده ادبیات" می پرداخت، بی ارزش و بی اعتبار تلقی می شد.
ژان ژاک روسو در سال 1755 میلادی در این باره چنین می گوید:"کتاب ادواری چیست؟ اثر فقیر ، ناشایست و بی فایده که خواندن آن اهل ادب را حقیر و نا آراسته جلوه می دهد و کاری جز خدمت به زنان و ابلهان بی دانش انجام نمی دهد."
و بعد ها  دیده رو  در دائره المعارف خویش چنین می گوید:"تمام این کاغذ ها علوفه ی نادانان به شمار می رود. منبع کسانی محسوب می شود که می خواهند بدون خواندن، حرف بزنند و قضاوت کنند، آفت و اندوه کسانی است که کار می کنند. این کاغذ ها هرگز خط مشی نیکی، برای روح خوب به وجود نیاورده اند و هرگز مانع مولف بدی در خلق اثری بد نشده اند."
به نظر ولتر نشریات ادواری چیزی جز داستان های پوچ و بی معنی نبودند.
مطبوعات انگلیسی: 1621-1791
روزنامه های انگلیسی به دلیل وجود رقابت و آزادی نسبی از لحاظ محتوی نسبت به روزنامه های فرانسوی متنوع تر بودند.

آغاز انتشار مطبوعات در ایالات متحده امریکا : 1690-1830
اکثر روزنامه های امریکایی از روی روزنامه های انگلیسی نسخه برداری می کردند.

مطبوعات فرانسه، گسترش کند ، ولی هماهنگ : 1653-1788
1-مطبوعات رسمی:تسلط سه روزنامه در این دوره بر سایر روزنامه ها محرز بود: گازت ، ژورنال دوساوان، مرکور
2- شکوفایی روزنامه های ادواری جدید د ر قرن هجدهم:از اواخر سلطنت لوئی چهاردهم ، کنجکاوی عمومی موجب ایجاد روزنامه های فراوان شد.
3-اولین نشریه های یومیه فرانسوی: نشریه روزانه ژورنال دو پاقی نام داشت که ددر سال 1777 منتشر شد.
4- گازت ها هلندی: این روزنامه ها اغلب متعلق به مخالفان سیاسی بود.

مطبوعات آلمانی: زیر سانسور شدید


v  صنعتی شدن و دموکراتیزه شدن مطبوعات از آغاز قرن نوزدهم
جنبه های عمومی و علل اساسی تحول
o      عوامل سیاسی و اجتماعی
دولت ها در تمام کشور ها سعی داشتند تا از رشد مطبوعات جلوگیری کنند زیرا با رشد مطبوعات اعمال قدرت مشکل تر می شد. شهر نشینی نیز یکی از عوامل مهم رشد مطبوعات محسوب می شد.
به طور کلی می توان گفت که ارتقای سطح فرهنگ طبقات مرفه و توده ی مردم ، کنجکاوی را افزایش داد و به سلیقه ی عمومی تنوع بخشید.
o      عوامل اقتصادی
صنعتی شدن روش های تهیه مطبوعات و گسترش حیطه ی آن ، شرایط بهره وری از مطبوعات را به کلی تغییر داد.تولید کم و گران یکی از عوامل بود ولی از این پس روزنامه به قشرهای اجتماعی جدید عرضه شد.
o      عوامل تکنیکی
1- تحول در تکنیک های صنعت چاپ
مرکب چاپ  برای نشر سریع روزنامه در سال 1818 بکار گرفته شد.
2-تحول حمل و نقل و مطبوعات
مطبوعات از تحول حمل و نقل در قرن نوزدهم بسیار سود بردند، راه آهن ف سریع تر شدن پست و انتشار  روزنامه ها ف بر خدمات مطبوعات افزودند.
3-تحول تکنیک های اطلاعاتی
تلگراف
4-تولد خبرگزاری ها
بازار اخبار همراه با رشد روزنامه ها جهشی در خور توجه کرد و این امر خود خلق خبرگزاری ها را موجب شد.
v  رشد مطبوعات مردمی با تیراژ وسیع 1871-1914
در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم روزنامه به محصول مصرفی رایج تبدیل می شود.
عوامل و ویژگی های پیشرفت مطبوعات
1-دلایل اساسی
تعمیم آموزش، دموکراتیزه شدن حیات سیاسی، شهر نشینی فزاینده، توسعه حمل و نقل و وسایل مخابراتی و گسترش میدان خبری روزنامه ها و رشد کنجکاوی خوانندگان، کاهش قیمت فروش.
پیشرفت تکنیک های چاپ
2-تغییرات روزنامه ها
افزایش گستره کمی خوانندگان مطبوعات، اثرات قابل توجهی بر انتشار روزنامه ها وتنوع مطالب داشت.
یکی از اثرات انقلاب صنعتی و تکنیکی مطبوعات در نیمه ی دوم قرن نوزدهم از یک سو گوناگونی فزاینده انواع نشریات یومیه روزانه ، روزنامه های اشتراکی  و از سوی دیگر رشد قابل توجه مطبوعات ادواری، مجلات گوناگون حاوی صفحات تخصصی، نشریات زنان شامل صفحات ویژه  کودکان بود.
3-تحول روزنامه نگاری
دموکراتیزه شدن مطبوعات و افزایش صفحات موجب تغییر سبک و محتوای روزنامه ها شد. روزنامه نگاری گزارشی جایگزین سبک های قبلی شد .رقابت روزنامه ها را وا می داشت تا سلیقه جدید مشتریان خود را با انتشار اخبار مسابقات ورزشی به سوی خویش جلب کنند.
4- بازار خبر و پیشرفت خبرگزاری ها
جمع آوری اخبار از  سراسر جهان و ارزش مخابره ی آن ها موجب شد که خبرگزاری های بزرگ تلگرافی اهمیت پیدا کنند.

v  دوران روزنامه های بزرگ1919-1939

1- تغییرات محتوی و عملکرد مطبوعات
تنوع فزاینده مقولات و شکل های گوناگون انتشارات پس از جنگ بزرگ جهانی اول،تجزیه و تحلیل کامل مطبوعات را که ویژگی پیچیده ای دارد،دشوارتر می سازد.
موفقیت مطبوعات از نوع مجلات مصور خلذی یا تخصصی باعث به وجود آمدن نشریات ادواری ویزه ای شد که به طور مستقیم رقبای روزنامه ها به حساب می آمدند. از این پس دو بازار مطبوعاتی وجود داشت.رشد سریع شنوندگان رادیو در سال های دهه ی سی ، آغاز فشار بر مطبوعات بود. این افزایش مشکلاتی را بر سر راه مطبوعات قرار داد که نتایج وخیم آن در جنگ جهانی دوم نمودار شد.
روزنامه ها دیگر در مورد یک موضوع نمی نوشتند،بلکه مجموعه ای از موضوع های گوناگون را می نوشتند.
یکی از نتایج این تحول غیرسیاسی شدن نسبی روزنامه های پر تیراژبود.زیرا اخبار و مقالات سیاسی از این پس جای اندکی را اشغال می کردند و کمتر می توانستند نظرها را یه سئی خود جلب کنند.

2-پیدایش ملیت های گوناگون و متهم کردن اصول آزادیخواهی
تنوع در زمینه ی انتشار و همسازی بیش از پیش آشکار آن ها با سلیقه و کنجکاوی های خوانندگان شان پیدایش ملیت های  گوناگون را تشدید کرد، همانطور تحولات سیاسی نا هماهنگ کشورهای غربی،افزایش این ملیت ها را سبب شد. پیدایش نظام استبدادی و اعتراض به قواعد لیبرالیسم کلاسیک در نظام های دموکراتیک،اص.ل آرادی مطبوعات را به خطر می انداخت.

3-مشکلات اقتصادی و تمرکز
تمرکز به دلیل نابودی یا تعطیل عملی روزنامه های کم تیراژ در اثر رقابت روزنامه های پر تیراژتر، قبل از سال 1914 آغاز شده بود. در این تاریخ در بسیاری از کشورهای غربی ، گروه های مطبوعاتی مهمی به وجود آمده بود.شرایط نوین روزنامه نگاری نشریات یومیه، مانند روزنامه نگاری  مطبوعات ادواری از این پس تیاز به این ابزار تکنیکی در خور توجهی را به وجود آورده بود و به همین سبب فقط موسسات مطبوعاتی بزرگ می توانستند به کار خود ادامه دهند.
کاهش ارزش پول در اکثر کشور ها، روزنامه ها را وادار می کرد تا قیمت فروش خود را افزایش دهند. این افزایش قیمت ها موجب کاهش منظم فروش می شد و فقط موسساتی که وضعیت مالی خوبی داشتند، می توانستند در برابر این ضربات مقومت کنند.

4-تغییرات تکنیکی
اسقرار ماشین های چاپ جدید ، حروف چینی سریع تر و همینطور فن چاپ و عکس و افست تحولات قابل توجهی ایجاد کرد.بخش تصاویر از این پس دارای کارگاه تخصصی شد و به رشد خود در روزنامه ها اداکه داد.

5-خبرگزاری های مطبوعاتی
جنگ ، ادامه ی توافق نامه های بین خبر گزاری های متحد را به شدت به مخاطره انداخت. در فردای آغاز جنگ، خبرگزاری های هاواس و رویتر کوشیدند تا موافقت نامه های بین خودشان را نجدید کنند. اما تجدید حیات ملی گرایی، پر مدعائی ملت های مستبد و امپریالیسم خبرگزاری های امریکایی بازگشت نظام تقسیم جهان را به همان شدت و تاثیر سال 1900 اجازه مکی داد. رقابت اساس کار بود . همچشمی های تچاری همزمان با رقابت های سیاسی افزایش می یافت، زیرا خبرگزاری ها به مثابه ی ابزار تبلیغاتی موثری تلقی می شدند و تمام دولت های اروپایی- حتی کوچک ترین آن ها سعی در کنترل آن ها داشتند.

v  اولین روزنامه چاپی جهان
روزنامه ارتباط و يا «ريليشن» در ماه ژوئن سال 1605 در شهر استراسبورگ آلمان آن زمان و فرانسه امروز پا به عرصه وجود نهاد. ريليشن نخستين روزنامه جهان نبوده است، ولي اولين نشريه عمومي است كه اختصاص به اخبار دربار پادشاه، دولت محلي و مدح اين و آن نداشت، و همه گونه مطلب درباره هركس را كه احساس مي كرد كاري كرده و يا اين مي توانسته كاري بكند ولي نكرده بود منتشر مي ساخت و نشريه اي بود فروشي و با بهاي معين. تاريخچه انتشار روزنامه در جهان خيلي قديمي تر از «ريليشن» است.
در زمان حكومت ژوليوس سزار (دوهزار و اندي سال پيش) به ابتكار او روزنامه اي در شهر رم منتشر مي شد به نام «اكتا ديوما» كه در آن در آغاز كار، تنها كارها و تصميمات سزار درج مي شد كه بعدا فعاليت هاي سنا و دولت هم بر آنها اضافه شد. اين نشريه دستنويس براي مطالعه باسوادها در چند نقطه عمومي شهر و در جايي محفوظ از باد و باران نصب مي شد.
در سده سوم ميلادي، به ابتكار اردشير پاپكان شاه وقت ايران، كارنامه اي تحت نام «روزنامك (ك = ه)» فعاليت هاي انجام شده دربار، دولت و موبدان موبد (روحاني ارشد آيين زرتشت كه اين آيين، از سوي اردشير دين رسمي ايران اعلام و وارد امور دولت شده بود) را درج و براي مقامات و رجال خاصي ارسال مي شد (بمانند نشريه ويژه خبرگزاري هاي دولتي). اين كار تا اواسط حكومت خسرو پرويز ادامه داشت.
در سال 713 ميلادي (نزديك به يك قرن پس از توقف روزنامك دولتي ايران) در پكن (شهر بيژينگ پايتخت چين) روزنامه اي به همان شكل روزنامك ساسانيان انتشار يافت. با اين تفاوت كه گاهي هم مطلبي مربوط به مردم عادي داشت. اين نشريه كه نخست دستنويس بود بعدا به صورت چاپ بلوكي (مهر) منتشر مي شد. به اين ترتيب كه مطالب بر تخته نوشته مي شد و اطراف نوشته را خالي مي كردند و به صورت مهر در مي آوردند، آن را به مركب آغشته مي كردند و روي كاغذ مي زدند و تكثير مي كردند. چيني ها قبل از آن با ساخت كاغذ و مركب آشنا بودند. در دائرة المعارف كتاب و چاپ، نام اين روزنامه «كاي يووان» نوشته شده است كه گويا از نام ماه انتشار آن گرفته شده است.
سپس نوبت به «ريليشن» رسيد كه «يوهان كارولوس» آن را در نخستين هفته از ماه ژوئن سال 1605 در استراسبورگ به دست چاپ سپرد و مادر روزنامه هاي امروز بشمار مي رود.
در سال 1621 در لندن نشريه عمومي «كورنت» به چاپ رسيد.
نخستين روزنامه به زبان فرانسه «گازت» بود كه در سال 1631 كار انتشار آن آغاز شده بود.
در سال 1646 در سوئد روزنامه اي به نام « پست اينريكس تيدنينگار» انتشار يافت كه پس از 359 سال، همچنان منظما منتشر مي شود.
از سال 1701 روزنامه نگاري امر عادي و به تدريج به صورت يك حرفه درآمد و داراي اصول و قاعده شد و بعدا عنوان قوه چهارم دمكراسي را به خود اختصاص داد كه يكي از تكاليف آن دفاع عمومي از ملت و وطن است.
دكتر نوشيروان كيهاني زاده/ روزنامك


v  روزنامه‌نگاری در تاریخ معاصر ایران
چاپ نشریات در دوران معاصر در ۱۹۰ سال پیش به وسیله ی میرزا صالح شیرازی که خود دوره آموزش روزنامه‌نگاری را در انگلستان گذارنده بود آغاز می‌شود. گرچه تلاش‌های وی نسل پروری در پی نداشت و گسستگی مطبوعاتی موجب گردید تجربه اول دفن چندان طرفدار نداشته باشد. روزنامه‌های دوره اول با الگوبرداری از روزنامه‌های خارجی ایرانیزه شده شروع به فعالیت کردند. از نظر شکل روزنامه‌های نخست به نوعی ادامه صفحه‌آرایی نسخه‌های خطی و کتاب‌های چاپ سنگی بودند تا اینکه ایرانیان فرنگ رفته به ویژه آنهایی که در عثمانی تجربه کار روزنامه‌نگاری داشتند پس از بازگشت به خدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند و تا حدودی محتوا و شکل روزنامه‌ها را دگرگون کردند. با پایان دوره ناصری پایه روزنامه‌نگاری دولتی لق شد اما روزنامه‌نگاری خصوصی حرفه‌ای به وجود نیامد.
قاسمی, سیدفرید. آشنایی با تاریخ آموزش روزنامه‌نگاری در ایران (فارسی). همشهری آنلاین.
اولین روزنامه چاپی ایران، در دورهً سلطنت «محمد شاه قاجار» به وسیله «میرزا صالح شیرازی» در تهران تأسیس شد. اولین شماره این نشریهً ماهیانه که در دوشنبه بیست و پنجم ماه محرم ۱۲۵۳ قمری (اول ماه مهٔ ۱۸۳۷ م.) منتشر شد فاقد نام بخصوصی بود و به ترجمه از واژه فرنگی Newspaper، کاغذ اخبار نامیده می‌شد.
اولین روزنامه در ایران از زبان مؤسس آن (فارسی). وبگاه موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
در حال حاضر از این روزنامه هیچ نسخه اصیلی دردست نیست و مطالبی که درباره آن نوشته شده، ذکر دقیقی از مدت و دفعات انتشار آن به میان نمی‌آورد.
کتاب و مطبوعات در ایران. مرکز آمار ایران. شماره مسلسل 335. تحقیقات و انتشارات مرکز آمار ایران 1352 ص 63
وقایع اتفاقیه که سومین روزنامه ایران به سبک و شکل امروزی است، از سال سوم پادشاهی ناصرالدین‌شاه یعنی ۱۱۹۰ هجری قمری زیر نظر میرزا تقی‌خان امیر نظام آغاز به انتشار کرد. این نشریه که به روزنامه وقایع اتفاقیه مشهور بود، به صورت هفتگی منتشر می‌شد.
در سال ۱۲۷۷ (قمری) که میرزا ابولحسن‌خان نقاش‌باشی ملقب به صنیع‌الدوله بر انتشرات دولتی و طبع روزنامه‌نگاری نظارت داشت روزنامه وقایع اتفاقیه پس از ۳ سال انتشار با نام جدید «دولت علیه ایران» شروع به فعالیت کرد. روزنامه دولت علیه ایران، روزنامه‌ای مصور بود که در آن تصاویر بزرگان مملکت، درباریان و شاهزادگان با دقت زیاد به چاپ می‌رسید.
مروری بر مطبوعات ایران روزنامه دولت علیه ایران (فارسی). حسام نقیبی مفرد. برای اولین بار در روزنامه شرق منتشر گردیده‌است.
خود این نشریه بعد از مدتی انتشار به روزنامه دولتی تغییر نام داد. انتشار این روزنامه تا سال ۱۳۲۴ (قمری) تحت عنوان ایران ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه در سال ۱۳۲۹ (قمری) با نام روزنامه رسمی دولت ایران منتشر گردید.
در سال ۱۲۸۳ هجری قمری روزنامه دیگری به نام روزانه ملتی در تهران انتشار یافت. منظور از واژه «ملتی» نشان دادن تمایز آن روزنامه از روزنامه دولتی بود. نخستین نشریه روزانه (یعنی روزنامه به معنی واقعی کلمه) در ایران به نام خلاصة الحوادث در سال ۱۳۱۶ (قمری) در تهران منتشر شد این روزنامه چهار صفحه‌ای بود و اخبار خبرگزاری رویترز را که به قصد هندوستان مخابره می‌شد بازمی‌تاباند.
روزنامه‌های وطن و طلوع نیز از دیگر روزنامه‌های مهم منتشر شده تا پیش از مشروطیت اند. روزنامه وطن (La Patrie) که در سال ۱۲۹۳ انتشار یافت، اولین روزنامه ایرانی دوزبانه (فارسی و فرانسه) تهران بوده و همچنین نخستین روزنامه‌ای بود که در تاریخ کشور توقیف شد .
کتاب و مطبوعات در ایران. مرکز آمار ایران. شماره مسلسل 335. تحقیقات و انتشارات مرکز آمار ایران 1352 ص 64
بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه به نام‌های مجلس، ندای وطن، حبل‌المتین و صبح‌ صادق، هر روز در ایران منتشر می‌گردید. روزنامهٔ «مجلس» اخبار مجلس شورای ملی را بازمی‌تاباند و زیر نظر میرزا محمد صادق طباطبائی اداره می‌شد. درپی خلع محمد علی شاه از سطلنت، روزنامه‌های متعدد روزانه دیگری نیز در ایران منتشر گردید.
در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامه‌ها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشه‌های مردم داشتند. از روزنامه‌های مهم دوره مشروطیت که تأثیر زیادی بر افکار عمومی‌ داشتند می‌توان به صور اسرافیل و ایران نو اشاره کرد. در این برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش مشروطیت داشتند.
طبق تجارب تاریخی، زمانی که مطبوعات آزادند دولت‌ها نمی‌توانند رویه دیکتاتوری در پیش گیرند (فارسی). وب‌گاه مگ ایران (در تاریخ ‏۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸).
درپی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطورکه شمارگان روزنامهٔ مساوات که از جراید مهم و مؤثر انقلاب مشروطه شمرده می‌شد به ۳ هزار، روزنامه صور اصرافیل به ۵ هزار، روزنامه مجلس به تدریج از ۷ هزار به ۱۰ هزار و روزنامه انجمن ملی به ۵ هزار نسخه رسید. به هنگام صدور فرمان مشروطیت تنها ۲۰ روزنامه و نشریه در ایران منتشر می‌گردید اما در پی اعلام این فرمان و در مدت زمان مانده از سال ۱۳۲۴ (قمری)، ۹۲ نشریه شامل ۶۴ عنوان در تهران، ۹ عنوان در اصفهان، ۶ عنوان در تبریز، ۴ عنوان در همدان، لاهیجان و ارومیه هر کدام دو عنوان و کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندر انزلی و شهر ری هر کدام یک عنوان، منتشر می‌شد.
بازآفرینی نقش رسانه‌ها در انقلاب مشروطیت (فارسی). وب‌گاه روزنامه آفرینش (در تاریخ ‏۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸).
در دوره دوم مشروطیت قِطع روزنامه‌های روزانه بزرگتر شد ولی تیراژ آنها کاهش پیدا کرد مثلا روزنامه استقلال ایران از هشتصد تا هزار نسخه و ایران نو که در آن زمان کثیرالانتشارترین روزنامه ایران محسوب می‌شد بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه تیراژ داشت، کاهش این تیراژ را می‌توان در توسعه فقر عمومی به علت حوادث ناگوار در آن مقطع دانست در این دوره معمولاً چندین نفر یک شماره از روزنامه را به شراکت می‌خرید و با هم مطالعه می‌کردند.
v  آذربايجان غربي پيشرو در انتشار نشريات استاني
آذربايجان غربي را بايد استاني پيشرو در انتشار نشريات، به واسطه نشراولين نشريه شهرستاني کشور درآن، به حساب آورد.
به استناد مدارک موجود تاريخي و کتابهاي متعدد منتشر شده تاريخ مطبوعات کشور،حدود 157 سال پيش نخستين نشريه شهرستاني ايران در شهرستان اروميه انتشار يافته است.
تاريخ انتشار اولين نشريه در آذربايجان غربي و اولين نشريه بعد از تهران ،مربوط به سال 1265 هجري قمري(1849 ميلادي) است که در آن سال نشريه اي به زبان آشوري با نام (زاهاريرادي باهارا) با معناي(اشعه روشنايي) در اروميه انتشار يافت.
اين نشريه براساس مستندات موجود بعد از نشريه کاغذ اخبار دومين نشريه منتشر شده داخل کشورا ست که دکتر(جاستين پرکينز) رهبرهيات مذهبي آمريکايي اقدام به انتشار آن در اروميه کرده است.
اين فرد و همراهانش نخستين مدرسه آمريکايي پروتستان را نيز در اروميه راه اندازي کرده اند که حکم جواز فعاليت اين مدرسه توسط محمد شاه قاجار صادر شده است.
(زاهاريرادي باهارا) به روايتي 63 سال يعني تا سال 1918 ميلادي و بنا به اسنادي ديگر دوره اي کمتر، همچنان به انتشار خود ادامه مي داد که از اين نظر يکي از طولاني ترين دوره هاي انتشار نشريات را دربين کشور دارا بوده است.
نشريه مزبورضمن انکه اولين نشريه شهرستاني واولين نشريه مذهبي ايران است،نخستين نشريه آشوري زبان جهان نيز محسوب مي شود.
آذربایجان غربی پیشرو در انتشار نشریات استانی (فارسی). وب‌گاه روزنامه آفرینش (در تاریخ ‏۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸). بازدید در تاریخ اردیبهشت ۱۳۸۸.

v  اولين سانسورها در مطبوعات ایران
اولين شوكي كه در تاريخ بر مطبوعات ايران وارد شد، توقيف نشريه‌اي بود كه تنها يك روز از انتشار آن مي‌گذشت. روز 9 محرم سال 1293 نشريه «ميهن» در اولين و آخرين شماره‌اش به دليل آنكه منافي خواست و ديدگاه ناصرالدين شاه بود، توقيف و نسخه‌هاي آن جمع‌آوري شد.
اولين مقررات رسمي براي سانسور در مطبوعات ايران نيز در دوران حكومت ناصرالدين شاه قاجار وضع شد. در ربيع‌الثاني 1302 (1884 ميلادي) به دستور ناصرالدين شاه، «اداره سانسور» با هدف نظارت مستقيم بر كتابهاي فارسي چاپ داخل و منابع فارسي منتشر شده در خارج از كشور كه به ايران ارسال مي‌شد، زير نظر وزارت انطباعات تأسيس شد.
فكر ايجاد اداره سانسور زماني قوت گرفت كه كتابي فارسي در بمبئي نزد شاه بردند و ناصرالدين شاه از مشاهده اهانتهائي كه در آن نسبت به رجال، مقامات و علماي ايراني شده بود، برآشفت. سپس با رهنمودهاي محمد‌باقر صنيع‌الدوله (اعتماد‌السلطنه) وزير انطباعات و موافقت توأم با تأكيد ناصرالدين شاه اداره سانسور با هدف زير نظر گرفتن آثار مطبوعه به صورت اداره‌اي زير مجموعه وزارت انطباعات تشكيل گرديد.
در اجراي شرح وظايف اداره سانسور، وزارت پستخانه نقش بسزائي داشت. اين وزارتخانه كليه مرسوله‌هاي مطبوعاتي را به محض ورود به كشور در اختيار اداره سانسور قرار مي‌داد و اين اداره نيز روزنامه‌هاي ارسالي را يك روز پس از دريافت و كتابهاي ارسالي را 4 روز پس از دريافت، به صورت مطالعه شده به پستخانه باز مي‌گرداند. كتابها يا روزنامه‌هاي داراي مطالب «خلاف مصالح دولت عليه» بلافاصله مرجوع مي‌شدند و ساير مطبوعات به مقصدهاي مربوطه در داخل كشور ارسال مي‌گرديد.
اين وضعيت تا نهضت مشروطيت كم و بيش ادامه داشت و طي آن وزارت انطباعات نهايت سانسور،‌تفتيش و اختناق را در عرصه قلم و بيان عليه صاحبان وسائل ارتباط جمعي به كار مي‌برد. پس از صدور فرمان مشروطيت توسط مظفرالدين شاه (14 مرداد 1285) قانون نويسان مشروطه كه خود بعضاً از اصحاب مطبوعات بودند، اصل سيزدهم قانون اساسي را به مطبوعات و آزادي قلم و بيان اختصاص دادند. اين اصل با تأكيد بر اينكه «هيچ امري از امور در پرده و بر هيچكس مستور نماند» سانسور و مميزي مطبوعات را رد كرد. درنتيجه ماده سيزدهم قانون اساسي به عنوان سند آزادي روزنامه‌نگاران تلقي گرديد. از اين رو نهضت مشروطيت، بهار مطبوعات را رقم زد و دهها نشريه مثل قارچ از بستر اين نهضت روييدند. برخي از آنها تنها يك شماره چاپ شدند، برخي در حد نام باقي ماندند و البته بسياري نيز در تهران، رشت، مشهد،‌تبريز و اصفهان منتشر شدند. اين نشريات عامل اصلي اطلاعات عمومي مردم از نهضت مشروطه و ابزار پيشبرد نهضت شدند.
علاوه بر اين رشد آگاهيهاي اجتماعي و سياسي مردم كه زمينه‌ساز نهضت مشروطه گرديد نيز تا حدودي نتيجه فعاليت روزنامه‌هائي است كه در بيرون از مرزهاي ايران منتشر مي‌شدند و به صورت قاچاق و به دور از چشم مأموران «اداره انطباعات» به دست مردم مي‌رسيدند. روزنامه‌هايي چون اختر، قانون، حبل‌ المتين و ثريا كه در ابتدا در استانبول، مصر، بمبئي و لندن چاپ مي‌شدند و از روزنه‌هاي فراوان مرز ايران به داخل كشور مي‌آمدند از جمله مطبوعاتي هستند كه زمينه‌ساز بسياري از تحولات سياسي و اجتماعي شدند. پس از تدوين قانون اساسي و اختصاص اصل سيزدهم آن به موضوع آزادي قلم و بيان اولين قانون مطبوعات نيز كه به «قانون انطباعات» مشهور شد، در 6 فصل و 52 ماده بر لزوم آزادي كامل مطبوعات تأكيد كرد. (5 محرم 1326 ـ 18 اسفند 1286) با اين همه عمر آزادي قلم در عرصه مشروطه كم دوام و كوتاه بود. به قدرت رسيدن محمد‌عليشاه قاجار و به توپ بستن مجلس و سپس قتل روزنامه‌ نگاران آغازگر مجدد روزهاي سخت مطبوعات بود. علاوه بر اين نفوذ روسها در شمال و نفوذ انگليس‌ها در جنوب عامل ديگري بر اعمال فشار بر مطبوعات درشمال و جنوب كشور شد. قانون مطبوعات هم در كابينه علاءالسلطنه دچار تغييراتي شد و از آن پس عواملي چون هتك سلطنت، افشاء طرح‌هاي نظامي، اختلال آسايش عمومي و دستاويزهائي براي تعطيل شدن مطبوعات و يا اعمال سانسور بر آنها گرديدند.
كابينه‌‌هاي دوران محمد‌عليشاه به خاطر اعمال فشار بر مطبوعات و قلع و قمع نويسندگان به شدت مورد نفرت افكار عمومي قرار داشتند به همين دليل بخش بزرگي از تلاش آنها صرف يافتن راههاي توجيه مقابله با ‌آزادي قلم در جامعه شده بود.
چند ماه پس از تصويب اولين قانون مطبوعات، واقعه‌اي رخ داد كه محمد‌علي شاه حداكثر استفاده از آن را براي موجه جلوه داده تصميم خود در مبارزه با آزادي مطبوعات به كار بست. انتشار يك مقاله ضد اسلامي در روزنامه‌اي به نام حبل‌المتين و سپس توقيف آن و محاكمه پر سر و صداي مدير مسئول اين روزنامه كه درتابستان 1287 خورشيدي به وقوع پيوست رويدادي بود كه محمد‌علي شاه با بهره‌برداريهاي گسترده تبليغاتي راجع به آن توانست علاقه خود به قلع و قمع مطبوعات مخالفت را در جامعه توجيه كند.
روزنامه حبل‌المتين به مدير مسئولي سيدحسن كاشاني روز 13 رجب 1327 در سالروز ولادت حضرت علي(ع) و در ششمين شماره خود مقاله‌اي تحت عنوان «از افسد العالم فسدالعالم» به چاپ رساند و در آن پيشينه تاريخي ايران قبل از اسلام را دوران افتخار و شكوه ناميد و از شكست ساساني كه مقدمه‌اي بر ورود و نفوذ اسلام به داخل كشور شد به عنوان «هجوم باديه نشين‌ها و عرب‌هاي وحشي سوسمار خوار جزيره‌العرب به ايران» ياد كرد و دوران پس از اسلام را دوران بدبختي ايران ناميد و ...
چاپ اين مقاله وهن‌‌انگيز و ضد اسلامي سبب شد كابينه سعدالدوله مبادرت به توقيف حبل‌المتين و محاكمه و مجازات مدير مسئول آن كرده به دفاع از محدوديتهاي وضع شده از سوي حكومت عليه مطبوعات بپردازد. اين محدوديتها كم و بيش تا پايان عصر قاجار ادامه يافت.
با به قدرت رسيدن رضاخان پهلوي، مقررات سانسور به طور جدي‌تر از گذشته در كشور برقرار شد. مشهورترين عامل سانسور در عهد رضاشاه، فردي به نام «محرمعلي خان» بود. او تا سقوط رضاشاه در خدمت او بود ولي از شهريور 1320 تا كودتاي 28 مرداد كه فضاي مطبوعاتي كشور نسبتاً باز و آزاد شده بود، منزوي و بيكار شده بود. پس از 28 مرداد نيز سانسور و اختناق تا پايان عصر پهلوي با شدت ادامه يافت.
(موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ با استفاده از: نقش قلم در تاريخ مطبوعات ايران، ويژهنامه ياد، نشريه بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، شماره 81، پائيز 1385.)
v  اولين نشريه زنان
انقلاب مشروطه تحولي در موقعيت وجايگاه زن ايراني بود و انعكاس اين دگرگوني را مي توان در حضور آرام و تدريجي مطبوعات زنانه و روزنامه نگاران زن در عرصه مطبوعات ايران مشاهده كرد.
تا پيش از انقلاب مشروطه نشرياتي همچون صوراسرافيل ، حبل المتين ، مساوات ، ايران نو ، نداي وطن و ملا نصرالدين كه توسط مردان منتشر مي شدند، گهگاه در بخشهايي از مطالب خود به مسائل مربوط به زنان مي پرداختند يا نوشته اي از زنان را منتشر مي كردند، اما با توسعه مدارس دخترانه و آگاهي زنان نسبت به نقش و موقعيت خود، نشريات اختصاصي زنان از سال 1289_ چهار سال پس از انقلاب مشروطه_ به تدريج راه اندازي شدند و آگاه سازى زنان و مردان را از طريق رسانه هاى مكتوب آغاز كردند.
نشريات تخصصي زنان كه هفتاد و پنج سال پس از انتشار «كاغذ اخبار» اولين روزنامه ايران پا به عرصه مطبوعات گذاشتند، در ابتدا مباحثي همچون خانه داري و شوهر داري را مورد توجه قرار داده و تلاش خود را معطوف به آگاه سازي و تربيت زن به عنوان مادر و همسر مي كردند، اما با گذشت زمان و ورود فعالان حقوق زنان به عرصه مطبوعات نداي حق‌خواهي و آزاديخواهى زنان از لابلاي كلمات اين نشريات به گوش مي رسيد و با وجود موانعي همچون توقيف، فشارهاي سياسي و اجتماعي و مشكلات مالي براي اداره نشريه، مجلات زنانه يك پس از ديگري انتشار مي يافت و خواسته ها و نيازهاي زنان آن دوران را منعكس مي كرد.
-        دانش، اولين نشريه زنانه
اولين نشريه زنانه ايران با نام «دانش» در سال 1289ش(1910 ميلادي) منتشر شد.اين مجله كه مدير مسئولي و صاحب امتيازي آن را خانم «كحالى جديدالاسلام همدانى» بر عهده داشت، هر هفته در هشت صفحه وزيري به مسائل مربوط به زنان مي پرداخت.
با وجود اينكه دانش در شرايطي منتشر شد كه فعالان حقوق زنان اولين گام ها را براي توسعه آموزش زنان و حضور پررنگ آنها در فعاليت هاي اجتماعي و سياسي برمي داشتند و با جديت به دنبال احياي حقوقشان بودند، اين مجله عمدتا به «مباحث اخلاقي، علم خانه داري، بچه داري و شوهر داري» اختصاص داشت و در نخستين سرمقاله آن آمده بود: « روزنامه اى است مفيد به حال دختران و نسوان و به كلى از پولتيك و سياست مملكتى سخن نمى راند.»
دكتر كحال و به تبع او نشريه دانش، زنان را بيشتر به عنوان مادر و همسر مورد توجه قرار مي داد و از آنها مي خواست نسبت به وظايف خود در خانواده آگاه باشند تا بتوانند همسران و مادران خوبي براي شوهران و فرزندانشان باشند.اين نشریه مخاطب خود را عموم زنان نمی دانست و خواست ها و نیاز های طبقه ی بالا و متوسط جامعه را در نظر می گرفت.جاذبه آن نيز در تعداد زیاد مقاله هایی بود که درباره بهداشت، طب، امور خانوادگی و بخصوص بچه داری منتشر می کرد.
از سوي ديگر مسائلي همچون ازدواج با اختلاف سني زياد، تعدد زوجات،حقوق زن در خانواده و... نيز كه آن روزها بحث داغ محافل زنان بود، انعكاس كمرنگي در دانش داشت و فقط گاهي مطالبي كوتاه در باره زناني كه به طور غير قانوني صاحب فرزند مي شدند، بي حرمتي هايي كه در خيابان براي زنان پيش مي آمد و زندگي زنان طبقه متوسط شهري كه پس از ازدواج از ديد شوهرانشان همچون كنيز تلقي مي شدند، در دانش مطرح مي شد.
علي رغم حمايت برخي از فعالان زن، همچون همسر ميرزا يحيي دولت آبادي مبني بر اينكه: «تا حال روزنامه اي كه مقيد به حال نسوان باشد نداشتيم و زن ها بايد به فكر خانه داري و شوهر داري بوده باشند و خواندن اين روزنامه براي آن ها بسيار با فايده است.» برخي ديگر از فعالان حقوق زنان از مجله دانش گله داشتند كه چرا نسبت به برخي اهداف انجمن هاي زنان، همچون تحريم كالاهاي وارداتي و ترويج منسوجات وطني بي توجه است.
اين مجله البته كاملا هم ازاهداف فعالان زن آن دوره به دور نبود و با وجود نپرداختن به دغدغه هاي حقوقي و اجتماعي زنان آن دوره، تلاش خود را معطوف به رواج سواد آموزي زنان كرده و اخبار مربوط به مدارس دختران در اکثر شماره های آن درج می شد. نويسندگان دانش همواره تحصيل و علم آموزي دختران را راهگشاي مشكلات زنان عنوان مي كردند و معتقد بودند: «خانم نجيبه محترمه اگر سواد ندارد، بايد فورا در پي تحصيل سواد برآيد و درس بخواند. چرا كه زن بي سواد، صاحب عقل و تميز نخواهد شد.»
(رسم شوهرداري، دانش، سال1، شماره1، 10 رمضان 1328، ص 6)
از سوي ديگر «دانش»، مردان را نيز به سواد آموزي زنان تشويق مي كرد و مي نوشت : «بر آقايان محترم فرض است كه اين جريده را هر هفته براى خانم هايى كه سواد ندارند، بخوانند تا آنها نيز از اين فيض محروم نمانند بلكه همين معنى سبب شود كه تحصيل سواد نيز بفرمايند.»
سه شماره اول دانش با همكاري« محمد علي صفوت تبريزي» منتشر شدو نام «ع.صفوت» به عنوان سردبير در شماره هاي اول دانش به چشم مي خورد. پس از آن اما، نخستين نسل زنان روزنامه نگار ايراني زمام امور مجله را به دست خود گرفتند و در اقدامى كه نمايندگان مجلس شوراى ملى را نيز به تعجب و حيرت نشاند، جسورانه چهارمين شماره هفته نامه دانش را با قيمت يك عباسى (۴ شاهى) در تهران توزيع كردند.
«دانش» يك سال بيشتر عمر نكرد و در سى‌امين شماره آن اعلام شد، دكتر طحال به خاطر شدت گرما و ضعف مزاج به شميران رفته اند و مجله تا دو ماه منتشر نمي شود. اين تعطيلي موقت اما، دائمي شد و مجله دانش پس از يكسال انتشار متوقف شد. برخي فشارهاي سياسي را علت اين توقف اعلام كرده اند و برخي گمانه زني ها نيز حاكي از مشكلات مالي و نپرداختن آبونمان از سوي مشتركان مجله است.
نشریه دانش از جمله نشریات زنان بود که برابری زن و مرد را هدف خود قرار نداده بلکه افزایش دانش زنان برای بهبود موقعیت آنها و در نتیجه خدمت به خانواده و مملکت را مدنظر داشت.اولين نشريه اختصاصي زنان اما ، با وجود همه كاستي هايي كه داشت، توانست اولين نسل روزنامه نگاران زن را تربيت كند و با درج مقالاتي در رابطه با بهداشت، طب و تربيت كودكان ديدگاه تازه اي را در رابطه با اين مسائل به زنان ايراني ارائه كند و مهمتر از همه اينها شروعي باشد براي نوشتن زنان.
برخي از عناوين مندرجات دانش در شماره هاي مختلف سال اول بدين شرح است :
تجربه گرانبها است
طريقه غذا دادن اطفال
خطاب به دوشيزگان
رسم شوهرداري
اخطار به مديره هاي مدارس
دايه از مادر مهربان تر نمي شود حفظ الصحه هنگام شيوع وبا
دلالي نکاح
شوهرکردن خانم جوان به مرد کامل
حفظ الصحه زنان
اعلان تبريک بهار
عروسي هاي ممالک خارجه
-        شكوفه، كانديداهاي زنان را معرفي مي كند
«شكوفه» دومين نشريه زنان، دو سال پس از تعطيلي «دانش» در سال 1292 ه.ش منتشر شد. اين نشريه كه از سوي مریم عمید سمنانی (ملقب به مزین السلطنه ) مدير مدرسه دخترانه مزينه در تهران چاپ شد. در نگاه اول خط و مشي مشابه با دانش داشت و در نخستين سرمقاله آن نوشته شده بود: «روزنامه‌اى است اخلاقى‌_‌ادبى، حفظ الصحه اطفال، خانه دارى، بچه دارى، مسلك مستقيمش تربيت دوشيزگان و تصفيه اخلاقى زنان راجع به مدارس نسوان»
اما در كنار اين خطي مشي مباحثي همچون تساوی حقوق زن ومرد و مخالفت با ازدواج زودرس نيز مورد توجه قرار مي گرفت و از سال سوم به بعد مسائل سياسي مانند استقلال ملی ، مبارزه با نفوذ بيگانگان، تحريم كالاهاي وارداتي، ترويج منسوجات وطني و وظايف زنان در قبال اين موضوعات نيز در نشريه درج مي‌شد.
علاوه بر اينها نشريه شكوفه ، در جريان برگزاري انتخابات دوره سوم مجلس شوراي ملي 12نفر از كانديداهاي خود را معرفي كرد و از مردان خواست كه به آنها راي دهند.
به دنبال چاپ اين آگهي وزارت معارف مجله شكوفه را به جرم مشاركت طلبي سياسي و اعلام موضع سياسي توقيف كرد و در نامه اي به مزين السلطنه نوشت:
«چاپ آگهي انتخاباتي از وظيفه و مسلك روزنامه (شكوفه) خارج است و مقالات مندرج در شكوفه بايد از مسلكي كه سابقا خود را به آن معرفي نموده، تجاوز ننمايد.»
اين توقيف البته چندان طولاني نشد، با توضيح مزين السلطنه مبني بر اينكه به دليل «كثرت اصرار و ابرام پاره اي از مخدرات» ناگزير به چاپ اين آگهي شده و چنين آگهي را «داخل در مسائل سياسي نمي پنداشته»، وزارت ارشاد تقاضاي او براي «عفو و احسان» شكوفه را پذيرفت و دومين نشريه زنان ايران به حركت آهسته خود ادامه داد.
توجه به وضعيت مدارس دخترانه نيز يكي ديگر از خط مشي هاي اصلي «شكوفه» بود و در هر شماره گزارشى از وضعيت مدارس دختران و فراخوان براى كمك روشنفكران به تحصيل دختران و زنان در اين مجله منتشر مي شد.
از همين رو بود كه علاوه بر جمعي از فعالان حقوق زنان و مديران مدارس دخترانه، وزارت معارف نيز از انتشار شكوفه استقبال كرد و اطلاعيه هاي مربوط به مدارس دخترانه را در شكوفه منتشر مي كرد تا كمكي به فروش آن كرده باشد. به اين ترتيب شكوفه به نوعي به عنوان ارگان مدارس دخترانه شناخته شده و بيشتر فروش آن نيز در اين مدارس بود.
مريم عميد سنايى در عين حال كه تحصيل دختران و بهداشت بلديه و شهردارى را در نشريه اش پيگيرى مى كرد، روابط زن و شوهر را نيز مدنظر داشت و به جاي اينكه همچون «دانش» فقط زنان را به مراعات حال مردان دعوت كند، بر مردان ايراني خرده مى گرفت كه «... رويه زن دارى و فلسفه پولتيك و مد معاشرت و رفتار با عيال خود را نمى دانند و هميشه گمان مي كنند زن مخلوقي است غير از انسان....»
با اين وجود محور عمده مطالب روزنامه درباره خانواده و ايجاد توصيه هايي براي ايجاد حريم ادب و احترام و وظيفه ميان زن و شوهر و تربيت فرزندان بود كه در اين مطالب مخاطب اصلي زنان بودند.نكته ديگري كه در روزنامه شكوفه به چشم مي خورد نيز تاكيد بر رعايت قوانين مذهبي و حفظ حجاب وحدود ميان مناسبات زن و مرد در جامعه بود.
«شكوفه» كه در چهار صفحه و با اشتراك يك ساله پنج قران توزيع مى شد، براي اولين بار در ايران با چاپ كاريكاتور در صفحه آخر مجله اوضاع نابسامان اجتماعي- سياسي را به چالش مي كشيد. نوشته‌هاي شكوفه اغلب لحني طنز‌آميز و انتقادي داشت و به خاطر مدنظر داشتن عامه زنان ايراني وپرداختن به مسائل متنوع اجتماعي و سياسي گامي مهم در زمينه روزنامه نگاري زنان محسوب مي شود.
برخي از منابع عمر شكوفه را شش سال ذكر كرده و نوشته انند كه اين مجله در سال 1298 ه.ش با مرگ مديرمسئولش به تعطيلى هميشگى نشست (نشريات تخصصي زنان ر تاريخ ايران،صديقه ببران، ص 39) و برخي ديگر نيز تعطيلي آن را در سال چهارم انتشار و به خاطر عوارض ناشی از جنگ بین المللی اول و احتكار كاغذ توسط محتكران ذكر كرده‌اند.
 (هدف و مبارزه زن ايراني،محمد حسين خسرو پناه، ص 235)
-        زبان زنان؛تجربه اي نو در روزنامه نگاري زنان
زبان زنان، سومين نشريه زنانه ايران محسوب مي شود، اما تجربه اي نو در روزنامه نگاري زنان است و برخي آن را آغازي واقعي براي روزنامه نگاري زنان عنوان مي كنند.
زبان زنان كه از سال 1298 ه.ش با مديريت صديقه دولت آبادي منتشر شد، اولين نشريه‌اي بود كه مجوز آن به نام يك زن صادر مي‌شد و علاوه بر اين خط مشي آن نيز با دو نشريه زنانه اي كه قبل از آن منتشر شده بود، تفاوت داشت. اين مجله اگرچه در آغاز به مسائلي همچون خانه داري، شوهر داري و بهداشت فردي و اجتماعي مي پرداخت، اما به مرور مباحث سياسي و اجتماعي روز را در سرلوحه مطالب خود قرار داد و وضعيت زنان در ايران را به صراحت مورد انتقاد قرار مي داد.
تلقي و نگرش دولت‌آبادي نسبت به انديشه و هدف‌هاي زن ايراني كه بايد امكان طرح بيابد، موجب شد تا روزنامه‌ زبان زن به حوزه‌هايي مانند سياست كه ورود آن براي زنان ممنوع بود گام نهد و نه‌ تنها رخدادها و تحولات سياسي كشور را پيگيرانه دنبال كند، بلكه با نقد و بررسي عملكرد دولت‌هاي وقت مواضع سياسي زنان تجدد طلب و آزادانديش را بيان كرده و راه را براي مشاركت زنان در عرصه‌ سياسي هموار كند.
«زبان زنان» كه در نظر مورخان مشروطه «نشريه اى جنجالى» ياد شده، تنها بيدارى زنان و مطلع كردن آنها از حقوقشان را در دستور كار نداشت و در بسيج زنان براى مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ ميلادى بين دول انگليس و ايران در زمان نخست وزيرى وثوق الدوله نيز نقش موثرى بازى كرد.
اين خط مشى «زبان زنان» براى آن به قيمت گزافى تمام شد و دستور توقيف آن پس از دو سال انتشار در اصفهان صادر شد. در پى توقيف «زبان زنان» تحريكات مخالفين عرصه را بر صديقه دولت آبادى در اصفهان تنگ كرد و مخالفان خط مشي او با اقداماتي همچون حمله و سنگ باران كردن خانه مسكوني او و دفتر مجله كه از شعبان 1338 ه.ق تا محرم 1339 ه.ق ادامه داشت، او را مجبور به ترك اصفهان و اقامت در تهران كردند.
توقيف زبان زنان نيز تا اواخر سال 1300 ه.ش ادامه داشت وپس از رفع توقيف، از سوي وزارت معارف به صديقه دولت آبادي اعلام شد تا بر اساس امتياز نامه نشريه، به مسائل سياسي نپردازد و با تغيير قطع زبان زنان آن را به صورت مجله منتشر كند. با رعايت اين موارد زبان زنان از فروردين ماه 1301 به صورت ماهنامه منتشر شد. كه البته اين دوره جديد يك سال بيشتر به طول نينجاميد و به خاطر محدوديت هاي ايجاد شده از سوي وزارت معارف و سفر دولت آبادي به فرانسه انتشار زبان زنان تا سال 1321 ه.ش متوقف شد. در آذرماه آن سال صديقه دولت آبادى نشر «زبان زنان» را از سر گرفت و آن را به صورت مجله اى ۴۸ صفحه اى منتشر كرد.
زبان زنان، اولين نشريه اي بود كه نام «زن» را در عنوان خود آورد و علاوه بر آن انتخاب نام " زبان زنان " برای روزنامه نيز چنانچه افسانه نجم آبادي مي گويد آشکارا سنت شکنی و وارونه سازی مفاهيم غالب بود، چرا كه در طرح غالب " زبان زن" بايد کوتاه باشد و" زبان درازی " برای زنان بار منفی دارد. اما صديقه دولت آبادی با ناميدن عنوان روزنامه به نام " زبان زنان " طرح غالب را نه تنها به بازی گرفت بلکه به آن باری مثبت داد.
(افسانه نجم آبادي، پي گفتار بر: صديقه دولت آبادي نامه ها، نوشته ها و يادها، جلد سوم. ص 66)
اين نشريه همچنين، مسايل تئوريک مدرن مانند سوسيال دموکراسی و سوسياليسم را ر مطالب خود مورد توجه قرر مي داد، که مي‌تواند نشانگر سعی صديقه دولت آبادی درجهت فراهم آوردن پايه های لازم نظری برای جنبش زنان در زمينه دستيابی به حقوق فردی و اجتماعی شان باشد.
ويژگي ديگر زبان زنان اين بود كه همه نويسندگان اين نشريه زن بودند و در سرلوحه روزنامه نوشته شده بود که «تنها نوشته های زنان و دختران پذيرفته مي‌شود» چرا كه به اعتقاد صديقه دولت‌آبادي صفحات محدود اين روزنامه به زنان اختصاص داشت و مردان،‌ حتي هواداران حقوق زنان، مي‌توانستند مطالب خود را در روزنامه‌هاي ديگر منتشر كنند.
حساسيت زبان زنان به استفاده از اصطلاحات فارسي و كلماتي كه خصلت مردسالارانه دارند نيز از جمله ويژگي هاي اين نشريه بود. دولت آبادي بين تحول در نگرش به حقوق زن در جامعه و تغيير زبان فارسي رابطه مستقيمي مي ديد و مثلا در مورد به كار بردن كلمه «ضعيفه» مي نوشت: « به عقيده ما استعمال اين لقب براي هر زني باشد بسيار ناپسند است.»
-        نامه بانوان، روزنامه براى بيدارى زنان
شيوه اي كه زبان زنان در پيش گرفته بود، در سال 1299 و همزمان با دومين سال انتشار زبان زنان از سوي نشريه اي كه در تهران و با عنوان «نامه بانوان» منتشر مي شد، ادامه يافت.نامه بانوان نيز حوزه كاري خود را محدود به مسائل زنان و مطالبي درباره خانه داري و شوهرداري نكرد و بنا به اطلاعيه اي كه پيش از انتشار شماره اول اين مجله در روزنامه هاي كشور منتشر كرد، مباحث مورد توجه نامه بانوان عبارت بودند از : «1. يك مقاله اساسي 2. واردات اداري 3. مهمترين حوادث داخله و خارجه 4. شرح حال زنان تاريخي 5. يك رمان اخلاقي راجع به شاهزاده خانم ايراني در خرابه هاي شوش به صورت پاورقي 6.فرهنگ آزاد از عربي به پارسي خالص و انگليسي.»
در سر لوحه نامه بانوان كه مديريت آن را « شهناز آزاد» دختر میرزا حسن رشدیه بر عهده داشت، آمده بود: « اين روزنامه براى بيدارى و رستگارى زنان بى چاره و ستمكش ايران است » و بالاي اسم روزنامه‌ جمله‌ : «زنان نخستين آموزگاران مردانند» به عنوان شعار چاپ مي‌شد.
نامه بانوان كه به صورت دو هفته نامه منتشر مي شد، 11 شماره بيشتر دوام نياورد و با وجود اميدواري شهناز آزاد به انتشارهفتگي و حتي روزانه آن به دلايل متعدد و از جمله مشكلات مالي از انتشاربازماند.
-        سال 1299، سال نشريات زنان
سال 1299 سال پرباري براي نشريات زنان بود و علاوه بر «نامه بانوان» سه نشريه «عالم نسوان»، «جهان زنان» و «زنان ايران» نيز در اين سال منتشر شدند.
«عالم نسوان» كه زير نظر مجمع فارغ التحصيلان مدرسه دخترانه آمريكايي ايران(بيت آل) و به صاحب امتيازي « نوابه خانم صفوي» منتشر شد، مستدام ترين اين نشريات بود.
عالم نسوان، 13 سال به صورت دو ماهنامه منتشر شد و مطالب مجله، عموماً حول مسائل زنان در رابطه با تربيت اطفال، امور خانه و آسايش خانواده بود و در كنار آن اخبار پيشرفت زنان و خدمات آنان در نقاط مختلف جهان را نيز منتشر مي كرد. اين مجله كه هدف خود را «تعاون در تعالي و ترقي نسوان و تشويق آنها به خدمت به وطن و خانواده و حسن اداره امور تربيتي» اعلام كرده بود، در اولين شماره خود به صراحت مشخص كرد كه «ابده قصد انتشار اخبار سياسي كه در روزنامه هاي يوميه خوانده مي شود را نداشته و قط مطالبي را كه براي زنان ايراني نهايت لزوم و اهميت را دارد منتشر مي كند.» اين مطالب نيز از ديدگاه اداره كنندگان عالم نسوان عبارت بودند از: مقالات پزشكي، دستوراتي راجع به پرستاري و تربيت كودكان،مطالبي درباره ادراه امور خانه از قبيل نظافت و آشپزي، نمونه اي از مدهاي لباس، اخبار ترقي زنان در كل جهان و به ويژه ايران و مقالات ادبي و آثار منظوم و منثور زنان ايراني.
«جهان زنان» نيز دو هفته نامه اي بود كه در همين سال از سوي «فرخ دين پارسا» و به مديريت «فخر آفاق پارسا» منتشر شد.
«جهان زنان» نخستين نشريه ويژه زنان است كه از سوي يك مرد منتشر شده و مطالب آن با همفكري مردان و زنان نوشته مي شد. فخر آفاق پارسا كه خود معلم مدرسه دخترانه فروغ مشهد بود، اين مجله را با ياري شوهرش كه از روزنامه نگاران روزنامه هاي نوبهار، رعد و اخلاق بود، منتشر كرد.
اين مجله كه نخست در مشهد و از شماره پنجم به بعد در تهران چاپ شد، آگاه سازي زنان را هدف خود قرار داده بود و مطالب آن فقط به امور زندگانی و لزوم تعلیم زنان اختصاص داشت.
در شماره هاي اول جهان زنان، اين مجله همچون نشريات زبان زنان و نامه بانوان به صورت جدي و آشكار در پي احقاق حقوق زنان و مشاركت آنها در امور سياسي و اجتماعي نبود و عمده مطالبش عبارت بودند از خانه داري، بچه داري و تحصيل و علم آموزي دختران و زنان.
فخر آفاق پارسا اعتقاد داشت در شرايط كنوني زنان نبايد در سياست دخالت كرده و با مخالفان حقوق زنان بستيزند، بلكه وظيفه فعالان حقوق زنان و نشريات آنان اين است كه «با همان احساسات عطوفت و عواطف صداقت و تقاضاي حمايت از مردان زمامدار، عجالتا استدعا و تمنا نمايند كه وسيله تعليم و تعلم زنان را بيشتر فراهم نموده و نشر معارف را در بين زنان ر تمام شهرها توسعه دهند.»
از شماره پنجم به بعد اما، با وجود اينكه روند اصلي نشريه تفاوت چنداني نكرده بود، اما تغييراتي در افكار و عقايد فخر آفاق پارسا در مواجهه با مخالفان حقوق زنان به چشم مي خورد. فخر آفاق در مقاله اي با عنوان « از حالا» لزوم مشاركت زنان در اجتماع و كار كردن زنان را مورد توجه قرار داد و توصيه كرد زنان خود را براي هم‌كاري و هم‌گامي با مردان آماده كنند و با مردان در كوچه و بازار و حجره و اداره و كارخانه و مواقع خطر همراه باشند.
اين مقاله و نوشته مريم رفعت زاده درباره «لزوم تعليم زنان» با اعتراضات گسترده اي در تهران مواجهه شد و برخي، مندرجات آن را مخالف دين اعلام كرده و خواهان مجازات موسسس و ناشر مجله شدند. اين اعتراضات منجر تبعيد فخر آفاق پارسا به اراك شد و نشريه جهان زنان را گرفتار تيغ توقيف كرد.
هفته نامه «زنان ايران» نيز از ديگر نشريات زنانه اي است كه در همين سال، در تهران منتشر شد ومتاسفانه از چگونگي انتشار آن اطلاع دقيقي در دسترس نيست.
-        نسوان وطن خواه، نشریه ای برای یک انجمن
مجله جمعيت نسوان وطن خواه ايران از ديگر نشرياتي است كه در دوران پس از مشروطه از سوي زنان منتشر شد. اين مجله در سال 1302 به مديريت « ملوك اسكندري» راه اندازي شد و مباحث علمي، ادبي و اجتماعي را مورد توجه قرار داد.
لزوم تربيت نسوان، انتقاد مد لباس، زن مادر بشر، اخلاق حفظ صحه، طريقه درست كردن بيسكوييت و زن اقتصادي از جمله عناوني برخي مطالب منتشر شده در شماره هاي مختلف اين مجله هستند.
با وجود اينكه اين مجله ارگان رسمي جمعيت نسوان وطن خواه به شمار مي رفت، فقط در سه شماره آن خبري درباره جمعيت به چشم مي خورد و در باقي شماره هاي مجله نشاني از اخبار فعاليت ها و ديدگاه هاي جمعيت نسوان وطن خواه به چشم نمي خورد و تنها مقالاتي از اعضاي اين جمعيت همچون محترم اسكندري، نورالهدي منگنه و فرخ لقا هدايت انتساب نشريه به جمعيت را نشان مي داد. دهمين شماره مجله جمعيت نسوان وطن خواه ايران در 15 بهمن 1304 منتشر شده كه احتمالا آخرين شماره اين نشريه است.
دو هفته نامه «نسوان شرق» كه در سال 1304 به مدريت «مرضيه ضرابي» منتشر شد، ماهنامه «رهنماي بانوان» كه در سال 1305 در خارج از كشور و به مدير مسئولي «سيف آزاد» به چاپ مي رسيد، دو ماهنامه «پيك سعادت نوسان» از انتشارات جمعيت پيك سعادت نسوان رشت كه به همت «روشنك نوع دوست» در سال 1306 راه اندازي شد ، هفته نامه «نورافشان» به مدير مسئولي »شوكت اسلامي» كه طي سال هاي 1309 الي 1348انتشار يافت و مجلات «دختران ايران» به مدير مسئولي زندخت شيرازي(1310)، «نامه بانوان ايران» به سردبير عادل خلعت بري(1317) و «راهنماي زندگي» به مدريت ماه طلعت پسيان (1319)از ديگر نشرياتي هستند كه پس از دوره مشروطه و تا زمان كوتاي 28 مرداد سال 1320 از سوي زنان ايراني منتشر شدند.
جعفرخمامي زاده، روزنامه هاي ايران از آغاز تا سال 1329 تهران : اطلاعات 1380
ادوارد براون، تاريخ مطبوعات و ادبيات ايران در دوره مشروطيت ، ج.2 ، ترجمه : محمد عباسي ، تهران : کانون معرفت 1337 ، ص 168
همچنين ، پوران فرخ زاد ، کارنماي زنان کاراي ايران از ديروز تا امروز تهران ، قطره، 1381 ، ص.666

v  آغاز فروش روزنامه در صندوق
20 مارس سال 1954 براي نخستين بار يك روزنامه محلي در شهر كلمبيا در ايالت پنسيلوانياي آمريكا براي توزيع ، جعبه فلزي خودكار بدون متصدي بكار برد. تكنولوژي اين جعبه ها كه در سراسر جهان ( جز ايران و چند كشور ديگر ) معمول شده اند پيچيده نيست.
حجم و وزن سكه فنر دستگاه باز كننده جعبه را به كار مي اندازد ، جعبه باز مي شود و خريدار يك نسخه روزنامه از داخل آن بر مي دارد . قسمت بالاي صفحه اول روزنامه در پنجره جعبه براي نمايش اخبار مهم قرار مي گيرد تا جلب نظر كند.
منابع:
پیر آلیر، فرناند ترو، تاريخ مطبوعات جهان ، ترجمه : هوشنگ فرخجسته ، تهران : انتشارات پاسارگاد 1363 
دكتر نوشيروان كيهاني زاده/ روزنامك
قاسمی, سیدفرید. آشنایی با تاریخ آموزش روزنامه‌نگاری در ایران (فارسی). همشهری آنلاین
اولین روزنامه در ایران از زبان مؤسس آن (فارسی). وبگاه موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
کتاب و مطبوعات در ایران. مرکز آمار ایران. شماره مسلسل 335. تحقیقات و انتشارات مرکز آمار ایران 1352 ص 63
مروری بر مطبوعات ایران روزنامه دولت علیه ایران (فارسی). حسام نقیبی مفرد. برای اولین بار در روزنامه شرق منتشر گردیده‌است.
کتاب و مطبوعات در ایران. مرکز آمار ایران. شماره مسلسل 335. تحقیقات و انتشارات مرکز آمار ایران 1352 ص 64
طبق تجارب تاریخی، زمانی که مطبوعات آزادند دولت‌ها نمی‌توانند رویه دیکتاتوری در پیش گیرند (فارسی). وب‌گاه مگ ایران (در تاریخ ‏۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸).
بازآفرینی نقش رسانه‌ها در انقلاب مشروطیت (فارسی). وب‌گاه روزنامه آفرینش (در تاریخ ‏۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸).
آذربایجان غربی پیشرو در انتشار نشریات استانی (فارسی). وب‌گاه روزنامه آفرینش (در تاریخ ‏۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸). بازدید در تاریخ اردیبهشت ۱۳۸۸.
(موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ با استفاده از: نقش قلم در تاريخ مطبوعات ايران، ويژهنامه ياد، نشريه بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، شماره 81، پائيز 1385.)
(رسم شوهرداري، دانش، سال1، شماره1، 10 رمضان 1328، ص 6)
(هدف و مبارزه زن ايراني،محمد حسين خسرو پناه، ص 235)
(افسانه نجم آبادي، پي گفتار بر: صديقه دولت آبادي نامه ها، نوشته ها و يادها، جلد سوم. ص 66)
جعفرخمامي زاده، روزنامه هاي ايران از آغاز تا سال 1329 تهران : اطلاعات 1380
ادوارد براون، تاريخ مطبوعات و ادبيات ايران در دوره مشروطيت ، ج.2 ، ترجمه : محمد عباسي ، تهران : کانون معرفت 1337 ، ص 168
همچنين ، پوران فرخ زاد ، کارنماي زنان کاراي ايران از ديروز تا امروز تهران ، قطره، 1381 ، ص.666






--------------------------------------------
--------------------------------------


ارتباطات میان فرهنگی

سحر اخوان کاظم زاده


تعریف کلمات کلیدی:
ارتباط: واژه انگليسي Communication” ” معادل « ارتباط » از واژه اي در زبان لاتين(Cammunis  ) ،  به معني مشترك يا عمومي مشتق مي شود  . ما در صدد هستيم كه وجه اشتراكي بين خودمان و افرادي كه در صدد برقراري ارتباط با آنها هستيم ،  بيابيم .  هدف ارتباط ،  رسيدن به نتايج دلخواه است .ارتباط يك فرآيند است و لذا پويا ، روان ،  متحرك و هميشه در تغيير است .  پس ساكن نيست .

فرهنگ: فرهنگ یعنی یک مجموعه ی سیستماتک و معنی دار که بین یک گروه تقسیم شده یا یک گروه در آن شریک شده اند؛ شامل ارزش ها، نظرات، اعتقادات – رسومات و افکار. پس اینطور می توان گفت که ارتباط فرهنگی یک تبادل مناسب اطلاعات بین یک گروه مشخص با فرهنگ های دیگر می باشد.

ارتباطات میان فرهنگی: ارتباط بین فرهنگ ها یعنی تبادل اطلاعات فرهنگی بین دو گروه از مردم از فرهنگ های مختلف. ارتباط فرهنگی بر روی تبادل اطلاعات در میان دو یا چند سیستم اجتماعی که در یک محیط معمولی ثابت شده است، تمرکز دارد. که  نتیجه ی آن کاهش بی ثباتی در مورد رفتارهای آینده سیستم های یگر از طریق افزایش درک گروه های دیگر اجتماعی می باشد.
در گذشته دانشمندان مطالعه خود را در سطح افراد محدود می کردند، با این وجود ارتباط فرهنگی در سطوح مختلف  می باشد، مثل ارتباطات میانجیگری.
سازمان های بین المللی که در سرتا سر جهان کار می کند فرهنگ ها را به هم ارتباط می دهند و به اعضای خود کمک   می کنند تفاوت ها و شباهت ها را در میان گروه های مختلف مردم درک کنند.
پس می توان گفت، ارتباطات بین فرهنگی یعنی تبادل مناسب اطلاعات بین یک گروه مشخص با فرهنگ مختلف.

بیان مساله:
تاریخچه مفاهیم ارتباطات بین فرهنگی در جهان: نظام ارتباطات میان فرهنگی تا قرن ۱۳ میلادی به صورت چند قطبی بوده و از قرن چهاردهم، عصر سلطه « یک قطبی » آغاز و با تحولاتی چند، به دوران جهانی شدن و یا به تعبیر هربرت مارشال مک لوهان، به دوران زندگی انسان در دهکده جهانی رسیده است. عصری که اگر چه محصول یک پروسه تاریخی است، اما در آن، اجرای پروژه های ارتباطی بر علیه فرهنگ های دیگر سهل تر شده است.
نظام های جهانی ارتباطات میان فرهنگی، طی قرون گذشته چند بار دچار تحول شده است. هارمیت ساونی (Harmeet Sawhney) محقق دانشگاه ایندیانا، می نویسد: « تا قرن سیزدهم میلادی، جهان در وضعیت چند قطبی (multi polar) به مرکزیت چین،هند، عراق ،ایران، مصر، و ایتالیا به سر می برده و هر یک از فرهنگ های وابسته به سرزمین های مذکور، در مرکزیت یکی از هشت بیضی متداخل ترسیم شده بر روی کره زمین، مبادلات را در دست داشته اند و در واقع نظام ارتباطی جهانی به صورتی غیر متمرکز (decentralize) بوده است.اما پس از آن، نظام چند قطبی مذکور به یک نظام تک قطبی تبدیل شده است « (2002Sawhney,).
سادونی می نویسد که پس از پایان قرن سیزدهم و طی قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی، به دلایلی از جمله توسعه دانش فنی در اروپای غربی و عقب ماندگی دیگران از این نظر، مرکزیتی بوجود آمد که در راس آن انگلستان و همراهش چند کشور از جمله اسپانیا، پرتقال و فرانسه قرار داشت. بنابراین آن چند بیضی متداخل، تبدیل به دوایر متحدالمرکزی شدند که مرکز آن، کشورهای اروپای غربی و حاشیه اش بقیه جهان بود .] در واقع نظام یک قطبی چند کشوری بوجود آمد[(2002Sawhney, ).

ابعاد مختلف مسأله:
فرهنگ به‌عنوان یك پدیده‌ی پیچیده و فراگیر، در میان اقوام و ملل گوناگون تعاریف مختلفی دارد. به‌عنوان یك محصول كه از مجموعه‌ی فرایندهای اجتماعی هر جامعه‌ای به‌وجود می‌آید، زمانی كه توسط عضوی از یك فرهنگ، برای مردمانی از فرهنگ دیگر فرستاده شود، ارتباط میان‌فرهنگی به‌وجود می‌آید.
ارتباطات میان‌فرهنگی، به‌عنوان فرایند مبادله اندیشه‌ها، معانی و كالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگ‌های مختلف، بین آن دسته از مردم اتفاق می‌افتد، كه ادراكات فرهنگی و سیستم‌های نمادینشان به‌اندازه كافی مجزّا هستند. در این‌گونه از ارتباط، اساساً بین دو طرف ارتباط، هیچ‌گونه علقه‌ی فرهنگی وجود نداشته و یا این‌كه طرفین، دارای پیوندهای فرهنگی ضعیفی هستند. ارتباطات میان‌فرهنگی، چه در ابعاد نظری و چه در ابعاد عملی، در بسترهای خاصّی مثل جهانگردی، روزنامه‌نگاری آموزشی و تحقیقات در حوزه‌های علم، دین و هنر، بیشتر خود را نشان داده و دارای مجاری یك‌طرفه و دوطرفه است.
ترجمه متون خارجی، نشر كتاب و مطبوعات، پخش برنامه‌های تولیدشده در فرهنگ‌های دیگر و انواع واردات و صادرات كالاهای فرهنگی را می‌توان از نوع ارتباطات فرهنگی "یك‌طرفه" و جشنواره‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، انواع گردهمایی‌ها و گفتگوهای علمی، طرح‌های تحقیقاتی و آموزشی مشترك و رایزنی‌های فرهنگی را از جمله ارتباطات فرهنگی "دوطرفه" دانست.
ارتباط بین فرهنگی كه در فضای تفاوت نژادی یا اختلافات اصالتی رخ می‌دهد را می‌توان هم بر فرایند ارتباطی میان فرهنگ‌ها و هم بر حوزه مطالعاتی آن اطلاق كرد. در بخش فرایند، باید به سراغ فرهنگ‌ها رفت و نسبت فرهنگ‌ها با یكدیگر، نوع داد و ستد آن‌ها و تحوّل در روابط میان آن‌ها را در نظر گرفت و در بخش حوزه مطالعاتی، باید به سراغ حوزه‌هایی مثل زبان و دیگر مؤلفه‌های مواجهه و تعامل فرهنگی در جوامع گوناگون و عوامل تعیین‌كننده‌ی اهمیّت نسبی عوامل و عوامل مؤثر بر فرایند فوق رفت. (سماور، لاری اِ ودیگران؛ ارتباط بین فرهنگ‌ها، غلامرضا سبحانی و دیگران، تهران، باز، 1379، چاپ اول، ص98 و 104 و محمّدی، مجید؛ دین و ارتباطات، تهران، كویر، 1382، چاپ اول، ص61 و 62 و 63 و دادگران، محمد؛ مبانی ارتباطات جمعی، تهران، فیروزه و مروارید، 1385، چاپ دهم، ص197.)
شاید بتوان گفت که شکل گیری دهکده جهانی سبب شد که تحولاتی در عصر سوم به وقوع بپیوندد.مهمترین مشخصه های دهکده جهانی را می توان در آثار خالق این اصطلاح ـ مارشال مک لوهان ـ دید. او در ۱۹۶۴ پیش بینی کرد که ۵۰ سال بعد، عصر «الکترونیک فراگیر» فرامی رسد و یک سیستم مرکزی عصبی، اهالی کره زمین را همچون پوششی، در بر خواهد گرفت و با جابجایی آنی و مداوم اطلاعات در تمامی کره زمین، پدیده جهش اطلاعات به وقوع خواهد پیوست. در آن گاه، جهان، روز به روز کوچکتر خواهد شد. گویی انسانها در یک قبیله جهانی و یا یک دهکده بزرگ زندگی می کنند. در آن شرایط، ارتباطات جهانی، بیشتر حالت میان فردی خواهد داشت. (مک لوهان)
با نگاهی به تعاریف « ارتباطات میان فرهنگی » می توان گفت که مهمترین خصلت دهکده جهانی، وقوع ارتباطات میان فردی ـ به گونه ای مجازی ـ در سطح جهان و میان فرهنگ های مختلف بود. کالیرو توماس ارتباطات میان فرهنگی را ارتباط میان اشخاصی تعریف می کند که خود را از جنبه فرهنگی متمایز از یکدیگر می دانند. (,Collier۱۹۸۸) یا لاری. ای سموور، می نویسد ارتباطات میان فرهنگی هنگامی روی می دهد که یک پیام تولید شده در یک فرهنگ، بخواهد در فرهنگی دیگر پروسه شود.(,Samovar۱۹۹۴)
اما دهکده جهانی پدیده ای را فراهم آورد که اگر بخواهیم با تعریف لاری. ای سموور آن را تبیین کنیم، عبارت بود از اجرای پروژه های تولید یک پیام از سوی فرهنگ الف، در باره فرهنگ ب، به منظور پروسه شدن در فرهنگ الف و فرهنگ های نزدیک به فرهنگ الف.
اشکال ارتباطات بین فرهنگی:
1. ارتباط بین نژادی: ارتباط بین نژادی زمانی رخ می‌دهد كه منبع و دریافت‌كننده از نژادهای متفاوت بوده و به تبادل پیام بپردازند.
2. ارتباط بین قومی: معمولاً گروه‌های قومی، جوامع خود را در یك كشور یا فرهنگ شكل می‌دهند. این گروه‌ها دارای منشأ و میراث مشتركی هستند، كه برای تحت تأثیر قرار دادن اسامی خانوادگی، زبان، مذهب، ارزش‌ها و مشابه این‌ها مناسبند. زمانی كه فرهنگ قومی این اقوام كه از یك نژاد هستند، امّا اصالت‌های قومی مختلف دارند، به همدیگر منتقل شوند، ارتباط بین قومی شكل می‌گیرد.
شیوه های ارتباطی بین فرهنگی:
ارتباطات بین فرهنگی زمانی پدید می آید که فردی ازیک فرهنگ خاص برای فردی با فرهنگ دیگر، پیامی ارسال می نماید .عدم ارتباطات بین فرهنگی زمانی پیش می آید که فردی که ازفرهنگ دوم می باشد، منظورپیام ارسال کننده پیام را دریافت نکند.هرچقدر تفاوتهای بین فرهنگهای ارسال کننده پیام وگیرنده پیام بیشترباشد، احتمال عدم ارتباطات بین فرهنگی بیشترمی شود.
برای ایجاد ارتباط مؤثر با وجود تمایزات فرهنگی، افراد و گروهها بایستی درابتداء ادراک لازم ازفرهنگ خویش داشته باشند وسپس از مفروضات اساسی وتمایزات فرهنگ دیگری شناخت داشته باشند.
پاسخگویی به سؤالات زیرین می تواند شما را درایحاد ارتباطات مؤثرتردرمحیط های چند فرهنگی، یاری رساند.
1. چه چیزهایی بایستی من درباره آداب ورسوم تجاری(بازرگانی) واجتماعی کشور X بدانم؟
2. چه مهارتهایی من نیازدارم تا بتوانم به عنوان یک مذاکره کننده درکشور Y مؤثرباشم؟
3. چه نوع تبعیضات(غرض ورزی ها) وکلیشه نگریهایی بایستی من درباره مردم کشور Z داشته باشم؟
4. چگونه این موارد برتعاملات من اثرمی گذارند؟
عناصر ارتباط بین فرهنگی
1. ادراك: ‌ادراك فرایندی است، كه فرد به‌واسطه آن، محرّك‌ها را از دنیای خارجی انتخاب، ارزیابی و سازماندهی می‌كند. این مقوله كه از عناصر ارتباط بین فرهنگی است، در ادراكات فرهنگی بر مبنای سیستم‌های اعتقادی، ارزشی و نگرشی بنا شده است.
2. فرایندها كلامی: چگونگی فكر كردن و حرف زدن با یكدیگر، از عناصر ارتباط بین فرهنگی به‌شمار می‌رود.
3. فرایندهای غیركلامی: این عنصر شامل استفاده از حركات برای برقراری ارتباط است. البته معنای این حركات از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر می‌كند.
4. فرهنگ: این عنصر، موقعیّت رویداد ارتباطی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.( سماور، لاری اِ ودیگران؛ ص99 و 105.)